معنی پوچ و توخالی

حل جدول

توخالی و پوچ

کاواک


پوچ و توخالی

تهی


توخالی

مجوف

کاواک


پوچ

بی معنی و تهی و مزخرف.

لغت نامه دهخدا

توخالی

توخالی. (ص مرکب) کاواک. مجوف. اجوف. مقابل توپر، مصمت، رُسْت. بی مغز. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || دروغین. (یادداشت ایضاً).
- تشر توخالی، دعوی بی معنی. تهدیدی بی قدرت انجام آن. توپ خالی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- توپ توخالی، تشر توخالی. تهدید توخالی.
- وعده های توخالی، وعده های دروغین.


پوچ

پوچ. (ص) کاواک. پوک. بی مغز. میان تهی: پسته ٔ پوچ. گردکان پوچ. بادام، تخمه، فندق پوچ. || هیچ. مهمل. ناچیز. سخت کم. بسیار قلیل. و رجوع به پُچ شود.
- پوچ شدن مغز،بشدن خرد و مختل گشتن فکر:
صائب از گفت و شنود خلق مغزم پوچ شد
گوش سنگین و به لب خاموش می سازد مرا.
صائب.
- حرف پوچ، سخنی بی معنی. کلامی بیهوده. جفنگ. لاطائل. باطل. دعوی بی دلیل.
- خوابهای پوچ، اضغاث احلام:
خواب پوچ این عزیزان قابل تعبیر نیست.
- هیچ و پوچ، از اتباع است:
شبم بوعده و روزم به انتظار گذشت
به هیچ و پوچ مرا روز و روزگار گذشت.
شاپور
دریغ از یک هل [هیل] پوچ، یعنی هیچ بمن نداد.
- امثال:
یار مرا یاد کند، یک هل پوچ، یعنی هدیه ٔ دوست هر چند ناچیز باشد، نماینده ٔ محبّت اوست.
|| آنچه سبک و متخلخل شده باشد از سوختن یا پوسیدن، چنانکه ذغالی بسیار بحال آتش مانده یا چوبی پوسیده یا دندان یا استخوانی تباه شده. پوک. کرو. || بلیط و قرعه که در آن چیزی نباشد. || بی اخلاق حسنه. شخصی بی اراده. بی مردانگی:
گفت ای کدخدای خام طمع
پیر پوچ بغل زن چمچاچ.
سوزنی.


پر و پوچ

پر و پوچ. [پ َ رُ] (ص مرکب، از اتباع) پوچ.


هیچ و پوچ

هیچ و پوچ. [چ ُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) کنایه از چیز سهل و بی مغز. (آنندراج):
کرد پهلو خالی از ما یار دیرین چون حباب
زد به هیچ و پوچ برهم ربط چندین ساله را.
محسن تأثیر (از آنندراج).
- به هیچ و پوچ، بی جهت. بی علت: خانه را به هیچ و پوچ از دست داد.

مترادف و متضاد زبان فارسی

توخالی

پوچ، پوک، مجوف، میان‌تهی،
(متضاد) پر

فرهنگ معین

توخالی

آن چه درونش خالی است، پوک. مق تو پُر، (عا.) بی - ارزش، پوچ. [خوانش: [فا - ع.] (ص.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

توخالی

بی مغز، دروغین


پر و پوچ

‎-1 میان تهی جوف. ‎، میوه یا دانه ای که میانه آن خالی باشدبی مغز. ‎ -3 بیفایده بیهوده، بی معنیمزخرفحرف پوچ. ‎ -5 بلیط یا قرعه ای که برنده نباشد. ‎ -7 بدون اخلاق حسنه بی مردانگی. یا هیچ و پوچ. هیچ.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

توخالی

کاواک

فارسی به عربی

توخالی

جرح بلیغ

معادل ابجد

پوچ و توخالی

1064

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری